1394/3/6 سرای کودک
خواندن برای هر شخص یک عامل مهم و ضروری است تا بتواند درمدرسه و نیز در زندگی موفق باشد. بنابر این نباید تعجب کرد که بسیاری از والدین تلاش می کنند کودکشان هر چه زودتر خواندن را بیاموزد. برخی از والدین بسته های آموزش خواندن را از اولین روزهایی که کودک به دنیا می آید تهیه کرده و در تلاش برای آموزش خواندن به کودک خود هستند.
با افزایش اینگونه آموزشها شاهد افزایش کودکانی هستیم که در سنین کم قادر به خواندن هستند و با این اوصاف برخی معتقدند که امروزه دیگر خواندن زودهنگام نشانه بااستعداد بودن کودک نیست. آیا این درست است؟
برای دانستن اینکه چرا خواندن زود هنگام نشانه ای از با استعداد بودن کودک است، لازم است بدانیم رشد شناختی چیست؟ اکثر معلمان تئوری Piaget را درباره این نوع رشد خوانده اند و به همین دلیل است که وقتی والدین ادعا می کنند که کودک آنها از همسالان خود باهوش ترو با استعدادتر است، کسی حرف آنها را باور نمی کند. براساس این تئوری کودکان در مرحله رشدی عملیات به هم پیوسته، (6 الی 11 سال) بطور منطقی می توانند در مورد مسائل به هم مرتبط و پیوسته فکر کنند ، مسائلی که شما می توانید ببینید و یا لمس کنید، اما هنوز نمی توانند مسائل خیالی و غیر قابل لمس که شامل اجزایی چون عشق، صلح و زندگی می شود را درک کرده و بطور منطقی به آنها بیندیشند. اما والدین کودکان با استعداد می دانند که کودک آنها حتی قبل از 6 سالگی می تواند در مورد این مسائل بطور منطقی فکر کرده و مفهوم آنها را دریابد.
قدم بعدی برای اینکه بدانیم چرا خواندن زودهنگام از علائم کودک با استعداد است، دانستن چگونگی آموزش زبان در کودکان است. کودکان نیاز به آموزش مستقیم زبان ندارند. آموزش زبان چیزی جز در موقعیت قرار گرفتن نیاز ندارد. این بدان معنی است که کودک فقط نیاز دارد به صحبتهای دیگران گوش داده ودیگران با او صحبت کنند. این نوع رشد یک الگوی معمول را دنبال کرده و تمامی کودکان سراسر جهان از این الگو پیروی می کنند.
اکثر کودکان در رشد کلامی الگوی یکسانی را طی کرده ومراحل یکسانی را طی می کنند. اما کودکان با استعداد این مراحل را خیلی سریعتر از سایر کودکان طی می کنند. گاهی نیز ممکن است آنها برخی از مراحل را نادیده گرفته و از روی آنها گذر کنند، اگر چه که آنها به راحتی و متفاوت از دیگران پیشروی کرده وجلو می روند. به عنوان مثال ممکن است یک کودک با استعداد تا 2 سالگی صحبت نکند اما به یکباره و با جملات کامل سخن بگوید. اینگونه به نظر می رسد که این کودک از مرحله جملات دو کلمه ای پرش کرده، مانند "من شیرینی" ، او در این مرحله از رشد، افکار خود را به راحتی بیان نمی کند، اما همچنان سریعتر از سایرین مراحل رشد را طی کرده و زودتر از دیگران می تواند جملات طولانی را درک نموده وبیان کند.
آموزش زبان یک چیز است، اما روی هم رفته آموزش خواندن چیز دیگری است. سخن گفتن یک مهارت طبیعی است، در حالی که خواندن نیاز به آموزش دارد. نه تنها نیاز به آموزش دارد، بلکه نیازمند اینست که مغز قبل از آموزش به اندازه کافی رشد کند. یک کودک قبل از اینکه ماهیچه های او به اندازه کافی رشد نماید قادر به راه رفتن نخواهد بود. ما می توانیم به کودک درراه رفتن کمک کنیم، اما تا زمانی که ماهیچه های او به قدر کافی قوی نشده اند، او قادر نیست این کار را شخصا انجام دهد. این امر در مورد خواندن هم صادق است. ما می توانیم به کودک کمک کنیم کلمات را حفظ کند، اما تا زمانی که مغز رشد کافی نکرده است، او قادر به خواندن نخواهد بود.
وقتی در مورد حافظه و خواندن سخن می گوییم، اولین چیزی که خانواده ها به آن می اندیشند این است که کودک برای خواندن نیاز به حفظ کردن الفبا و کلمات دارد. اما این فقط شروع نیازمندی های یک کودک برای آموزش خواندن است. آموزش الفبا و صدایی که حروف از خود ارائه می دهند تازه آغاز کار خواندن است. حفظ کردن کلمات واقعا برای خواندن سلیس کافی نیست، یک کتابخوان خبره باید بداند در ابتدای جمله چه خوانده است قبل از اینکه به آخر آن برسد ، باید بداند در ابتدای یک پاراگراف چه خوانده است قبل از اینکه به انتهای آن برسد و ... این امر نیازمند رشد کافی حافظه کوتاه مدت و حافظه فعال شخص می باشد.
این کاملا آشکار است که تا زمانی که مغز یک کودک بطور کامل رشد نکرده باشد او قادر به خواندن سلیس نخواهد بود. این امر نیاز مند فهم معانی کلمات، جملات، پاراگراف و کل داستان است. آموزش خواندن بطور عادی یک مرحله سخت است و کودکان دوران سختی را طی می کنند وقتی در کلاس سوم هستند. اگر یک کودک بعد از آموزش دیدن در سن 5 سالگی به طور سلیس بخواند می توان به پیشرفت او بسیار امیدوار بود، اما اگر یک کودک بدون دریافت هیچگونه آموزشی بتواند بخواند شکی در با استعداد و خاص بودن او نیست.
هرگونه کپی برداری بدون ذکر نام سرای کودک پیگرد قانونی دارد.